کد مطلب:95605 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

خطبه 108-توانایی خداوند












[صفحه 257]

در بیان قدرت الهی همه موجودات عالم در پیشگاه خدای تعالی خاشع و خاضع اند و همه چیز عالم و همه موجودات، قائم به ذات او و در اختیار اوست. اوست كه هر نیازمندی را بی نیاز و هر ناتوانی را توانمند و هر خواری را عزیز و والا می سازد. و هر كس كه با اقرار به ناتوانی بدرگاه او روی آورد، توانا و توانگر گردد، او نیرو بخش هر ضعیف و ناتوان، پناه هر بی پناهی است. هر كس خدا، خدا كند صدای او را می شنود و به فریاد او می رسد به هر ندایی پاسخ می دهد و بر همه خلایق و زبانهای جاری ایشان احاطه علمی دارد. كسی كه در سكوت به زبان دل سخن می گوید، بر سر او آگاه است و هر كس كه زنده و جاری است رزق او با خداوند است و هر كس كه مرد بازگشتش بسوی خداست. پروردگارا چشم سر تو را نمی بیند، زیرا كه تو هستی را آفریده ای و از همه خبر داری آفرینش و خلقت برای رفع تنهای تو، برای نفع تو نبوده است نه كسی بر تو سبقت جسته است، نه كسی از چنگال قدرت تو فرار بوده و هراسیده است عصیان و تمرد بندگان گنه كار تو از جلال و بزرگیت نكاسته همچنانكه عبادات و اطاعتمان بر فرمانفرمایی تو نیفزوده است و نیز سركشی و تمرد یا نارضایی خلق یا اطاعت و بی نیازی آنان در

حكومت مطلقه تو اثر نمی كند. پروردگارا، هر پوشیده ای نزد تو آشكار است، تو ابدی و ازلی و نامتناهی و بی پایانی... همه بر تو روی می آورند و از تو گریزی ندارند، تو نقطه موعود و معهود بندگانی و نیز ناجی و پناه رستگاران... كه جان هر جنبنده ای بدست قدرت توست همچنان كه بازگشت همه مخلوقات به سوی توست. پروردگارا توبه از هر چون و چرایی، چه بزرگند آفریدگان تو و چه عظمتی دارد آفرینش تو و چگونه است كه این همه بزرگ در برابر تو ناچیز است چه رعب انگیز است فرمانروایی تو و ملكوت تو چه پهناور است وسعت فرمانروایی تو و چه وسعتی دارد نعمتهای تو و چه حقیر چشم در مقابل آن همه كه نمی بینیم... و نعمتهای دنیایی تو چه ناچیز در برابر آخرت.

[صفحه 258]

در صفت فرشتگان پروردگار عالم برای هدایت بندگان خود فرشتگانی را نیز آفریده است كه آگاه بر امورند و با درایت خویش امور عالم امكان را می گردانند پروردگار عالم گروهی از ملائك و فرشتگان آسمانها را مامور زمین فرموده كه به فرشتگان ملاء اعلی معروفند و هشیارترین و آگاه ترین و داناترین مخلوقات خدا بر امور و اسرار عالم اند. فرشتگان خدا، تمرد، عصیان و سرگشی را نمی شناسند، از هر مخلوقی مطیع ترند و ترسنده ترین ایشان چرا كه خدا از علم خویش بر آنان عطا فرموده و نزدیكترین مخلوقات به خدا هستند. فرشتكان از آب و عنصر آفریده نشده اند، حوادث روزگار و مرگ ایشان را پراكنده نمی كند، هر یك در گروه و طبقه و مكان خود مستقر و استوارند و در ساحت مقدس تو مقام و منزلتی رفیع دارند آنان پیوسته به تو و مقام و شان تو می اندیشند و تو را عبادت، اطاعت و بندگی می كنند و هرگز غافل از فرمان تو نمی شوند، هرگاه اسرار عظمت تو را دریابند در خود احساس حقارت می كنند و درمی یابند كه تو را به شایستگی اطاعت نكرده اند.

[صفحه 258]

پروردگارا ما تو را منزه می دانیم تو كه آفریننده مخلوقات و معبود ستایش شده مكنوناتی و ما تو را كه مستحق و شایسته عبادتی، عبادت می كنیم توئی كه سرای هستی را آفریده ای و در اختیار بندگانت نهادی و آنها را به گرد هم جمع آوردی، هر چند كه خسرت و ندامت موجب سستی ایشان شد و چنان شد كه رنگهایشان پریده، بدنهایشان مرتعش و تفرقه و جدایی میان ایشان غیرقابل احتراز شد، آن زمان بود كه به چشم خود دیدند و به گوش خود شنیدند و با عقل و درایت خود دریافتند كه عمرشان به بطالت گذشته و سرمایه هستی شان را به ناكامی از دست نهاده اند آنگاه مرگ بر ایشان مستولی شد و آنچه به میل و رغبت جمع آورده بودند گذاشتند و رفتند. و مالشان برای دیگران ماند تا از آن تمتع گیرند و گوارای وجودشان گردد.

[صفحه 258]

وقتی مرگ دست آدمی را بست و علاقه او را گسیخت در آخرین دم جز ندامت و حسرت به جا نماند و دریافت آنچه بدان رغبت داشته از آن دیگری شده و حسد می برد كه دیگران اندوخته اش را بباد خواهند داد. در آن حال چشم از مالش برنمی داشت ولی مرگ روی او را برگرداند و زبان او را برید تا بی صدا روح از بدنش گریز كند. بعد از مرگ مردمان از او وحشت و تنفر داشتند. آنان كه به او نزدیك بودند دوری جستند و كوشیدند كه زود به خاكش بسپارند و خشت لحد بر سرش بگذارند و به حال خویش رهایش سازند.

[صفحه 259]

این سنت آفریدگار است كه زمین و زمان را به حركت درآورد و زمین را بشكافد و باران رحمت را از آسمان فروبارد و همه چیز را بر جهت خود به كمال رساند نباتان را از خاك برآورد هر فصل لباس تازه بر آنان بپوشاند. خلایق را به گرد هم جمع آورد و یا از هم بپاشد. به خوبان امتیاز بخشد. متمردان را انتقام كشد. صالحان را به جوار خود ببرد و اهل معصیت را در سرایی بد جای بدهد. دستهای ایشان را ببندد و غل و زنجیر بر گردنشان آویزد. در این حال اهل عصیان، و اهل گناه با عذاب نافرمانی و بدفرجامی دست به گریبان خواهند شد و درگیر آتش پر لهیب سوزان می شوند و ایشان را رهایی نیست. خداوند عالم فرشتگان را در قصرها، غرفه های دنیا و آخرت و باغها و بوستانهای خوش منظر جای داده و برای اتمام نعمتهای خود پیامبرانی را فرستاده كه مردم را بسوی او بخوانند و رسیدن به سرای باقی را درگذار از سرای فانی نوید دهند. خدایا، ای مردم، نه دعوت پیامبر تو را اجابت كردند و نه از دنیا به آخرت رغبت نمودند نه به آنچه تو در بهشت وعده فرمودی شوق و رغبتی نشان دادند. بندگان بی خرد تو، به دنیای فانی رونشان دادند و دل بدان بستند و از حقیقت سفر خویش غافل ماندند هر كس ب

ه چیزی از این دنیا دل بست و هر متاع دنیوی به شوق خریدند، هر كجا دنیا روی خوش نشان داد بدان روی آوردند هر كجا دنیا را بدانها پشت كرد. از آن گریختند، بنده كسی شدند كه از مال دنیا پر بود و در حالی كه گرفتاری اهل دنیا را می دیدند و درمی یافتند كه هیچ گریزگاهی بر ایشان نیست. هرگز از موعظه ها، پندها و اندرزها عبرت نمی گرفتند، تا آنكه هر چند خدا وعده كرده بود بر سرشان آمد. آنها سختیها، تلخیها، عذابها، و عقوبتها را تجربه كردند.

[صفحه 259]

در معرفی پیامبر پیامبر خدا دنیا را ناچیز می شناخت و آنرا حقیر می شمرد و در نظر مردم مسلمان ناچیز و بی ارزش می نمود، كار دنیا را آسان و خوار و بی مقدار می پنداشت. خدای باری تعالی، وجود پیامبر را برگزید و او را مهیا ساخت تا مخلوق او را رهنمون گردد تا خلایق غیر خدا همه چیز را خوار، ناچیز و بی مقدار نمایاند. و رسول خدا از تمام تعلقات دنیا چشم پوشید و یاد دنیا را از دل خود بیرون راند و مال و منال دنیا را عیب شمرد و از دیده خرد و عقل دور داشت زیرا كه امید به آسایش در دنیا و بقا و پایداری در آن نداشت و همین پیام را در رسالت خود به بندگانش رسانید و به احسان و پند و نصیحت به امت اسلامی آموخت كه نگران راه دنیا به آخرت باشند. پیامر خدا، مردم دنیا را به یهشت موعود دعوت كرد و بشارت داد كه مطلوب شما در بهشت اعلی است و بترسد از آتش سوزنده دورخ.

[صفحه 260]

شجره نبوت ما شجره نبوت، و اهل بیت رسالتیم، ما اولاد هاشم و دارنده پیام الهی می باشیم فرشتگان خدا در خاندان بنی هاشم رفت و آمد می كنند ما معادن علم، عرفان و منابع حكمتهای بی پایان الهی هستیم خدا ما را دوست دارد و یاری می كند و رحمتش بر ماست. اما دشمنان ما را با قهر و غضب می نگرند.


صفحه 257، 258، 258، 258، 259، 259، 260.